بی خبر از همدیگر آسودن چه سود
بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود
زنده را باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود
دستهایی که کمک می کنند ، مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می کنند .
خودم رو دوست دارم ... چون تو قلبم تو رو دارم ...
امشب به رسم عاشقی ، یادی ز یاران می کنم . در غربتی تاریک و سرد ، از غم حکایت می کنم . امشب وجودم خسته است ، از سردی دلهای سرد . آیا تو هم در یاد من هستی در این شبهای درد؟
قصه ی زندگی من قصه ایست که متن آن وجود توست و اتمامش نبود تو ...
فرقی نمی کند گودال آبی کوچک باشی یا دریایی بی کران ، زلال که باشی آسمان درتوست
نظر فراموش نشه